حضرت امام صادق علیه السلام روایت کرده است که: روزی حضرت امام
حسین علیه الاسلام در دامن حضرت رسول (ص) نشسته بود حضرت با
او بازی می کردو او را می خندانید پس عایشع گفت : یا رسول الله چه بسیار
خوش داری این طفل را . حضرت فرمود که وای بر تو چگونه دوست ندارم آن
را و خوش نیاید مرا از او و حال انکه این فرزند میوه دل من است و نور دیده ی
من است و بدرستی که امت من او را خواهند کشت پس هر که پس از شهادت
او را زیارت کند حق تعالی از برای او یک حج از حج های من بنویسد عایشه
تعجب کرد . از روی تعجب گفت : که یک حج از حج های تو ؟ حضرت فرمود بلکه
دو حج از حج های من . باز او تعجب کرد . و حضرت فرمود : بلکه چهار حج و
پیوسته او تعجب می کرد و حضرت زیاده می کرد و تا آنکه فرمود نود حج از
حج های من که با هر حج عمره بوده باشد.
حج ,حضرت ,فرمود ,های ,پس ,تعجب ,های من ,کرد و ,حج های ,از حج ,حج از
حسین علیه الاسلام در دامن حضرت رسول (ص) نشسته بود حضرت با
او بازی می کردو او را می خندانید پس عایشع گفت : یا رسول الله چه بسیار
خوش داری این طفل را . حضرت فرمود که وای بر تو چگونه دوست ندارم آن
را و خوش نیاید مرا از او و حال انکه این فرزند میوه دل من است و نور دیده ی
من است و بدرستی که امت من او را خواهند کشت پس هر که پس از شهادت
او را زیارت کند حق تعالی از برای او یک حج از حج های من بنویسد عایشه
تعجب کرد . از روی تعجب گفت : که یک حج از حج های تو ؟ حضرت فرمود بلکه
دو حج از حج های من . باز او تعجب کرد . و حضرت فرمود : بلکه چهار حج و
پیوسته او تعجب می کرد و حضرت زیاده می کرد و تا آنکه فرمود نود حج از
حج های من که با هر حج عمره بوده باشد.
درباره این سایت